تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صداي خفن. مامان اومده مي گه چيزي شکوندي؟
پـَـ نه پَــ، شيشه نازک تنهايي دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنين!
------------------------------------
کله صبحي رفيقم ميخواست بياد درس بخونيم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگير بيار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخيره سازي تو روزاي سخت زمستون!
------------------------------------
خواهرم از بيرون مياد خونه… ميبينه پشت سيستمم… مي گه کامپيوتر روشن کردي؟
پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشين جلوي مانيتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!
------------------------------------
تو هواپيما نشستم دارم دعا ميخونم بغل دستيم ميگه دعا ميکني سالم برسي؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپيما رو از نزديک ببينم دعا ميکنم سقوط کنيم!
------------------------------------
شمع هاي ماشينم سوخته، رفتم تعميرگاه…
مي پرسه عوضشون کنم؟
پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشي!
------------------------------------
زنگ زديم 110 مي گم آقا اين جا دزد اومده، ما گرفتيمش لطفاً کسي
رو بفرستيد. مي پرسه مي خواهيد ازش شکايت کنيد؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زديم بگيم وسيله همراش نيست شما تا يه جايي برسونيدش،
تو خيابون نمونه اين موقع شب!
------------------------------------
دوستم مي گه امروز چندمه؟ مي گم يکم. مي گه يکم شهريور؟
پـَـ نه پَــ، امروز يکم فروردينه… عيدت مبارک عمو جون يه بوس بده!
------------------------------------
نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده مي گه: مي خواي سوار شي؟
ميگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشي رو براتون آرزو کنم!
------------------------------------
همسايه مون مي گم تخم مرغ داري؟
مي گه مي خواي غذا درست کني؟
پـَـ نه پَــ، مي خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسي داره!
------------------------------------
لینک ثابت
برچسب ها :
جوک ,
خنده ,
طنز ,
دانش آموز ,
و ,
,
,
,
بازدید : 1696
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 3 نفر
مجموع امتیاز : 3 |
|